belay


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
belay

به لنگر بستن قايق ،حمايت( کوهنوردى)،محکوم کردن ،عمل پيچيدن ،وسيله پيچيدن ،محاط کردن ،پوشاندن ،اماده کردن ،دستگيره ،جادستى
ورزش : حمايت
علوم نظامى : بستن

 
کلمات مرتبط(1) 

 
کلمات مرتبط(belay):




بازگشت به واژه belay



belay on