bleeder


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
bleeder

مقسم ولتاژ،شيرفرار،کسى که خونش ميرود،(طب )مبتلا به خون روش
علوم مهندسى : شير اطمينان
ورزش : توپى که از دست مدافعان نزديک رد مى شود

 
کلمات مرتبط(5)