break down


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
break down

تفکيک ،شکستگى ،شکست ،سقوط ناگهانى ،درهم شکننده ،فروريختن ،درهم شکستن ،از اثر انداختن ،تجزيه کردن ،طبقه بندى کردن ،تقسيم بندى کردن
علوم مهندسى : فروريختگى پنچرى
قانون ـ فقه : تفکيک
بازرگانى : تجزيه
ورزش : اسيب ديدن

 
کلمات مرتبط(2) 

 
کلمات مرتبط(break down):




بازگشت به واژه break down



break 
down