collapse


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
collapse

رمبش ،فروريختگى ،فروپاشى ،فروريختن ،متلاشى شدن ،دچار سقوط واضمحلال شدن ،غش کردن ،اوار
معمارى : فروپاشى
شيمى : رمبش
روانشناسى : از حال رفتن
بازرگانى : اضمحلال
ورزش : از کار افتادن قلب ،برخاستن روى پرتابگر

 
کلمات مرتبط(6)