commit


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
commit

بکار بردن نيروها،وارد عمل کردن نيروها انجام دادن ،مرتکب شدن ،اعزام داشتن براى( مجازات و غيره)،متعهدبانجام امرى نمودن ،سرسپردن
قانون ـ فقه : تسليم کردن
روانشناسى : مرتکب شدن
علوم نظامى : مرتکب شدن

 
کلمات مرتبط(18)