fined

کلمات مرتبط(fined):

---

بازگشت به واژه fined

---

can you fined a p proverb? 

---

SCHIARITO. RAFFINATO. MULTATO. DICHIARATO IN MULTA

واژه هاى شامل fined ـ (1)

[.v. & n]: کفش غواصى ، جلو و عقب بردن بازو در آب براى حرکت ، پرک وصل به عقب اسکى (روى آب) ، بالچه ، پره ماهى ، بال ماهى ، پرک ، (زبان عاميانه) دست ، بال ، پره طياره ، پر ، با باله مجهزکردن
{علوم مهندسى}: بال
{ورزش}: پرک وصل به عقب اسکى
{علوم هوايى}: تيغه

---

واژه هاى شامل fin ـ (9)

[.adj. & v. & n]: مصادره کردن ، بسيار اماده ، تاوان ، غرامت ، جريمه کردن ، جريمه گرفتن از ، صاف کردن ، کوچک کردن ، صاف شدن ، رقيق شدن ، خوب ، فاخر ، نازک ، عالى ، لطيف ، نرم ، ريز ، شگرف
{علوم مهندسى}: ظريف
{قانون و فقه}: جزاى نقدى ، جريمه کردن
{بازرگانى}: غرامت
{ورزش}: ضربه توپزن به پشت منطقه خود

---

واژه هاى شامل fine ـ (47)

f. berraklaştırmak, arıtmak, açılmak, berraklaşmak, para cezası vermek

v. punish with a fine, impose a tax upon; refine, purify; become fine or finer; make thin or thinner, reduce; clarify