fit


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
fit

شايسته بودن براى مناسب بودن ،درخور،قابل ،مناسب ،اندازه بودن ،تجهيز کردن ،لايق شايسته ،حمله( در صرع)،برازنده ،ا گنجيدن
علوم مهندسى : چسبان
روانشناسى : برازاندن
علوم نظامى : مجهز بودن

 
کلمات مرتبط(23)