jag


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
jag

نوک ،برامدگى تيز،بريدگى ،خار،سيخونک ،سيخـک ،دندانه دار کردن ،کنگره دار کردن ،چاک زدن ،ناهموار بريدن

 
کلمات مرتبط(1) 

 
کلمات مرتبط(jag):




بازگشت به واژه jag



to have a jag on