masking


MHM Advanced English > Persian (v. 90)Download this dictionary
masking
نقاب گذارى ، مانع ديد شدن
{کامپيوتر}: پوشش
{روان شناسى}: پوشاندن
{علوم نظامى}: پوشاندن
واژه هاى شامل
masking ـ (2)
 
mask
[.v. & n]: يک کلمه ماشينى حاوى الگوئى از بيت ها بايت ها يا کاراکترها که براى استخراج يا گزينش قسمت هايى از کلمات ماشينى ديگر به کار برده مى شود ، الگو ، سامان ، پوشيدن ، کلاه مخصوص شمشيربازى ، روپوش ، زمين پوشيده از ديد و تير ، مانع ، نقاب ، روبند ، لفافه ، بهانه ، عياشى ، شادمانى ، خوش گذرانى ، ماسک زدن ، پنهان کردن ، پوشاندن ، پوشانه
{علوم مهندسى}: پنهان کردن
{کامپيوتر}: پوشش
{الکترونيک}: نقاب
{شيمى}: پوشاندن
{روان شناسى}: پوشاندن
{ورزش}: سر روباه شکار شده
{علوم نظامى}: مانع ديد شدن
واژه هاى شامل
mask ـ (15)