obey


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
obey

اطاعت کردن ،فرمانبردارى کردن ،حرف شنوى کردن ،موافقت کردن ،تسليم شدن
کامپيوتر : اطاعت کردن
علوم نظامى : اجرا کردن دستور

 
کلمات مرتبط(1)