observe


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
observe

معاينه کردن ،اظهار عقيده کردن ،نظر دادن ،بجا اوردن ،ديدبانى کردن ،رعايت کردن ،مراعات کردن ،مشاهده کردن ،ملاحظه کردن ،ديدن ،گفتن ،برپاداشتن(جشن و غيره)
قانون ـ فقه : رعايت کردن
علوم نظامى : ديدن

 
کلمات مرتبط(3)