overshoot


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
overshoot

فرود ناقص هواپيما،بالاتر زدن ،خطا کردن ،پرت شدن ،از حد خارج شدن ،اضافه جهيدن ،اضافه جهش
الکترونيک : ابر ضربه
شيمى : فرارفت
بازرگانى : بالاتر از حد
علوم نظامى : فرود سايشى هواپيما روى باند

 
کلمات مرتبط(1) 

 
کلمات مرتبط(overshoot):




بازگشت به واژه overshoot



to overshoot oneself