set down


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
set down

شکست دادن ،يادداشت کردن ،نوشتن ،بزمين گذاشتن ،پياده کردن ،نشاندن
ورزش : معلق ساختن سوارکار يا راننده ارابه بخاطر خطا

 
کلمات مرتبط(2) 

 
کلمات مرتبط(set down):




بازگشت به واژه set down



down 
 set