snarl


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
snarl

تله ،کمند،گرفتارى ،گوريدگى ،شوريدگى ،بغرنجى ،برجسته کردن ،نمودارکردن ،بغرنج کردن ،دندان قروچه کردن ،غرولند کردن ،خشمگين ساختن ،گره خوردن

 
کلمات مرتبط(1) 

 
کلمات مرتبط(snarl):




بازگشت به واژه snarl



snarl out