suffer


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
suffer

اجازه دادن ،زحمت ،زيان ديدن ،تحمل کردن ،کشيدن ،تن در دادن به ،رنج بردن
قانون ـ فقه : تحمل کردن
علوم نظامى : تلفات ديدن

 
کلمات مرتبط(8)