tie


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
tie

متصل کردن ،مهار کردن مهار،ملزم کردن ،مساوى ،کش ،بند پارچه اى جليقه نجات ،اتحاد،دستمال گردن ،کراوات ،بند،قيد،الزام ،علاقه ،رابطه ،برابرى ،تساوى بستن ،گره زدن ،زدن
علوم مهندسى : گره
عمران : عضو تحمل کننده کشش
معمارى : تير اتصالى
قانون ـ فقه : برابر شدن
ورزش : مسابقه بين دو تيم ،بالا انداختن توپ
علوم نظامى : وابستگى

 
کلمات مرتبط(42)