tie-up


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
tie up

بريدن ،انسداد،بستن ،پيچيدن ،مقيد کردن ،حبس کردن
قانون ـ فقه : اعتصاب
ورزش : بريدن دونده

 
کلمات مرتبط(2) 

 
کلمات مرتبط(tie up):




بازگشت به واژه tie up



tie 
up