کلاد (ازریشه یونانی کلادوس به معنای شاخه) کلمهای است که در سال ۱۹۵۷ توسط زیستشناس انگلیسی
جولیان هاکسلی پیشنهاد گردید. در دانش سامانهشناسی زیستی، کلاد تکشاخهای از درخت زندگی است که یک نیای مشترک و تمامی نوادگان او (شامل گونههای از میان رفته و گونههای زنده) را در بر میگیرد. بر خلاف طبقهبندی لینهای که در آن از سطوح آرایهشناختی مختلفی همچون فرمانرو، دسته، رده و راسته استفاده میشود، طبقه بندی بر اساس کلاد توان پیروی از چنین رویکردی را ندارد و نامگذاری آرایهشناسی لینهای و کلادیستیک همواره با یکدیگر هماهنگ نیستند.کلاد را با رعایت این پیش شرط اساسی که تمامی گونههای منشعب شده از نیای مشترک را در بر گیرد میتوان در هر سطحی مورد ارزیابی قرار داد. چنین گروهی را گروه فراگیر یا مونوفیلتیک گویند. کلادیستها رده، رسته و یا خانوادهای را که تنها برخی از گونههای منشعب شده از نیای مشترک را شامل میشوند گروه نافراگیر یا پارافیلتیک نامیده و نمیپذیرند. به عنوان مثال از دیدگاه آنها نامگذاری گروهی بنام خزندگان و جدا کردن آن از پرندگان درست نیست زیرا در این صورت گروه خزندگان یک گروه پارافیلتیک خواهد بود. با توجه به این نکته که پرندگان از دایناسورها منشعب شدهاند و با خزندگان نیای مشترکی دارند، نمیتوان خزندگان را کلادی جدا در نظر گرفت.بر پایه همین نگرش، کلادیستها نامگذاری گروهی بنام میمونها و جدا ساختنش از کپیها را درست نمیدانند. میمون یک تقسیم بندی پارافیلتیک است که شامل میمونهای دنیای قدیم و میمونهای دنیای جدید میشود. این تقسیمبندی کپیها را که با میمونهای دنیای قدیم نیای مشترک دارند، به کناری نهادهاست که از دیدگاه کلادیستها نا درست است. میمونهای دنیای قدیم و کپیها خود با میمونهای دنیای جدید نیای مشترک دارند پس از دیدگاه کلادیستها هنگامی میتوانیم از واژه میمون به عنوان یک کلاد بهره جوییم که بپذیریم انسان نیز یک میمون است و در غیر این صورت بهتر است این واژه را به یکباره کنار بگذاریم.