abandonment


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
abandonment

رها کردن ،رهايى ،ترک ،رهاسازى ،واگذارى ،دل کندن
قانون ـ فقه : اعراض از مال
علوم نظامى : متروک گذاشتن

 
کلمات مرتبط(2)