account


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
account

مشترى ،حساب داشتن در بانک ، :)vt.& vi.(شمردن ،حساب کردن ،محاسبه نمودن ،(حق )حساب پس دادن ،ذکر علت کردن ،دليل موجه اقامه کردن(با)for ،تخمين زدن ،دانستن ،نقل کردن )n.(حساب ،صورت حساب ،گزارش ،بيان علت ،سبب ،شرح ،مسئول بودن
عمران : اهميت گزارش
معمارى : گزارش
بازرگانى : حساب ،صورت مبالغ دريافتى و پرداختى ،وضع سود و زيان
علوم نظامى : نگهدارى حسابها

 
کلمات مرتبط(67) 

 
 
@@account