addict


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
addict

:)vt.& n.(خو دادن ،اعتياد دادن ،عادى کردن ، :)n.(خو گرفتگى ،عادت ،اعتياد، :)adj.(خو گرفته ،معتاد
قانون ـ فقه : معتاد
روانشناسى : معتاد

 
کلمات مرتبط(1) 

 
کلمات مرتبط(addict):




بازگشت به واژه addict



to addict oneself