assembling

spajanje  

sklapanje  

sastavljanje  

okupljanjem  

okupljanje  

kupljenje  

grupiranje  

---

کامپيوتر : روند خودکارى که بوسيله ان کامپيوتر برنامه اصلى را به زبان سمبليک تبديل مى کند

---

 کلمات مرتبط(4) 

---

کلمات مرتبط(assembling):

---

بازگشت به واژه assembling

---

assembling area (mc,mil) 
 corner assembling 
cross compiling assembling 
 timber assembling 

---

MONTAGGIO. ASSEMBLAGGIO. ASSIEMAGGIO. RIUNENDO. RIUNENDOSI. RADUNANDO. MONTANDO. ASSEMBLANDO

{کامپيوتر}: روند خودکارى که به وسيله ان کامپيوتر برنامه اصلى را به زبان سمبليک تبديل مى کند

---

واژه هاى شامل assembling ـ (3)

[.v]: مجتمع کردن ، ترجمه نمودن و ايجاد هماهنگى در داده هاى مورد نياز يک برنامه کامپيوترى و برگرداندن داده به زبان ماشين و تهيه برنامه نهايى جهت اجرا ترجمه علائم سمبليک به کدهاى معادل در ماشين ، مونتاژ ، يکپارچه کردن ، فراهم اوردن ، انباشتن ، گرداوردن ، سوار کردن ، جفت کردن ، جمع شدن ، گردامدن ، همگذاردن ، انجمن کردن ، ملاقات کردن
{علوم مهندسى}: مونتاژ کردن
{کامپيوتر}: گردهمايى کردن
{معمارى}: جفت کردن
{قانون و فقه}: سوار کردن قطعات
{شيمى}: سوار کردن
{علوم هوايى}: سرهم کردن

---

واژه هاى شامل assemble ـ (3)

---

assembling
assembly code

---