attack


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
attack

اعتداء،تعدى ،تک کردن ،افند،تک ،تکش ،حمله کردن بر،مبادرت کردن به ،تاخت کردن ،با گفتار ونوشتجات بديگرى حمله کردن ،حمله ،تاخت و تاز،يورش ،اصابت يا نزول ناخوشى
قانون ـ فقه : حمله ،مبادرت کردن به
روانشناسى : حمله
ورزش : فشار براى پايان دادن به عمل يک بازيگر کريکت
علوم نظامى : حمله کردن
علوم دريايى : تک

 
کلمات مرتبط(108) 

 
 
@@@attack
 
@@attack