average


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
average

ميانگين حسابى ،خسارت( دريائى)،معدل گرفتن ،به دست اوردن مقدار متوسط،مقدار متوسط،ميانگاه ،حد متوسط،معدل ،متوسط،درجه عادى ،حد وسط( چيزيرا )پيدا کردن ،ميانه قرار دادن ،ميانگين گرفتن ،رويهمرفته ،بالغ شدن
علوم مهندسى : ميانگين
عمران : متوسط
معمارى : روى هم رفته
قانون ـ فقه : ميانگين ،خسارت بحرى
شيمى : متوسط حسابى
روانشناسى : متوسط
زيست شناسى : ميانگين
بازرگانى : خسارت در بيمه ،متوسط
ورزش : ميانگين موفقيت

 
کلمات مرتبط(85) 

 
 
@@@average
 
@@average