balk


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
balk

مرز،زمين شخم نشده ،(مج )مانع ،مايه ء لغزش ،طفره رفتن از،امتناع ورزيدن ،رد کردن ،زيرش زدن
ورزش : خطاى توپزن ،قسمت پشت خط عرضى روى ميز بيليارد

 
کلمات مرتبط(1) 

 
کلمات مرتبط(balk):




بازگشت به واژه balk



rest balk