bat


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
bat

چوب بيس بال ،چوب کريکت ،چارکه( نصف نيمه اجر)،چوب ،چماق ،عصا،چوکان زدن ،خشت ،گل اماده براى کوزه گرى ،لعاب مخصوص ظروف سفالى ،چشمک زدن ،مژگان راتکان دادن ،بال بال زدن ،چوگاندار،نيمه ياپاره اجر،(ز.ع ).ضربت ،چوگان زدن ،(ج.ش ).خفاش
عمران : پاره اجر
معمارى : چارکه
ورزش : ضربه

 
کلمات مرتبط(10)