bay


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
bay

طاقنما،مخزن پشت ابگير،دهانه بند،گارگاه ،دهانه ،قسمتى از پل شناور که بين دو پانتون قرار دارد،سرخ مايل به قرمز،کهير،خليج کوچک ،عوعوکردن ،زوزه کشيدن(سگ)،دفاع کردن درمقابل ،عاجزکردن ،اسب کهر
علوم مهندسى : فاصله بين دو نوع ستون
کامپيوتر : قفسه
الکترونيک : دهانه انتن
معمارى : خليج دهانه گشاد
زيست شناسى : خليج
ورزش : اسب کهر
علوم هوايى : حجمى که براى دربرگرفتن چيز بخصوصى در هر هواپيما منظور ميگردد
علوم نظامى : پل رابط در پل شناور

 
کلمات مرتبط(27)