blind


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
blind

چراغ چشمک زن ،چراغ اعلام خطر، :)adj.(کور،نابينا،تاريک ،ناپيدا،غير خوانايى ،بى بصيرت ، :)vi.& vt.(کورکردن ،خيره کردن ،درز يا راه(چيزى را )گرفتن ،(مج ).اغفال کردن ، :)adv.& n.(چشم بند،پناه ،سنگر،مخفى گاه ،هرچيزى که مانع عبور نور شود،پرده ،در پوش
کامپيوتر : کور کردن
معمارى : پرده
قانون ـ فقه : نابينا
ورزش : کمينگاه
علوم هوايى : بدون ديد مستقيم پرسنل
علوم نظامى : چشمک زدن علامت دادن

 
کلمات مرتبط(60) 

 
 
@@blind