body


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
body

متن پيام ،گروه يا يکانى از يک عده عمده ،جسد،تنه ،تن ،بدن ،لاشه ،بدنه ،اطاق ماشين ،جرم سماوى ،داراى جسم کردن ،ضخيم کردن ،غليظ کردن
علوم مهندسى : اطاق اتوبوس
معمارى : دست
قانون ـ فقه : هيات
روانشناسى : جسم
علوم نظامى : عمده قوا

 
کلمات مرتبط(100) 

 
 
@@@body
 
@@body