bolt


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
bolt

چفت کردن ،پيچ کردن ،فرار يا منحرف شدن اسب از مسير،رول کوهنوردى ،زبانه قفل ،گلنگدن ،کشو،گلوله ،vt.& vi.(، :)n.پيچ ،توپ پارچه ،از جاجستن ،رها کردن ، :)adv.(راست ،بطورعمودى ،مستقيما،ناگهان
علوم مهندسى : چفت
عمران : زبانه
معمارى : پيچ
ورزش : تير کوتاه سگى که شکار را از لانه بيرون مى کشد
علوم هوايى : پيچ
علوم نظامى : چفت روايک
علوم دريايى : توپ پارچه

 
کلمات مرتبط(50) 

 
 
@@bolt