bomb


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
bomb

يک برنامه زمانى دچار اين حالت مى شود که خروجى هاى ان نادرست بوده و يا به علت اشتباهات منطقى و گرامرى قابل اجرا شدن نباشد،خرابى غير عادى کامپيوتر،crash،شکست فاحش ،شوت دور،محکم زدن گوى لاکراس پاس بلند که منجر به لمس گردد( فوتبال امريکايى)،بمب ،نارنجک ،بمباران کردن ،(نفت )مخزن
کامپيوتر : بن بست
ورزش : زير اب ناپديد شدن موج سوار
علوم نظامى : بمباران کردن

 
کلمات مرتبط(28)