box


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
box

هر کدام از شش قسمت زمين بيس بال ،ناشيگرى در گرفتن توپ( پرش با نيزه)،سرپناه ، )pl.box & boxes(:)n.(جعبه ،قوطى ،صندوق ،اطاقک ،جاى ويژه ،لژ،توگوشى ، :)vt.(مشت زدن ،بوکس بازى کردن ،سيلى زدن ،درجعبه محصور کردن ،(غالبا با out يا)inاحاطه کردن ،درقاب يا چهار چوب گذاشتن
علوم مهندسى : صندوق
بازرگانى : جعبه مقوايى
ورزش : منطقه پنالتى ،ناشيگرى در گرفتن توپ
علوم هوايى : شکل حاصل از حرکت چهار هواپيما بصورت لوزى
علوم نظامى : مقر پاسبانان يا نگهبانان

 
کلمات مرتبط(185) 

 
 
@@@@box
 
@@@box
 
@@box