braid


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
braid

واکسيل ،گلابتون ،مغزى ،نوار،حاشيه ،حرکت سريع ،جنبش ،ناگهان حرکت کردن ،جهش ناگهانى کردن ،بافتن( مثل تورى وغيره)،بهم تابيدن وبافتن ،موى سر را با قيطان ياروبان بستن
علوم مهندسى : قيطان دوزى کردن
علوم هوايى : الياف بافته شده با روکش لاستيکى براى دربر گرفتن و تقويت لوله هاى هيدروليکى
علوم نظامى : گيس

 
کلمات مرتبط(1) 

 
کلمات مرتبط(braid):




بازگشت به واژه braid



braid shield