Translate:

branched


English Wikipedia - The Free EncyclopediaDownload this dictionary
Branch (disambiguation)
A branch is a part of a woody plant.

See more at Wikipedia.org...


© This article uses material from Wikipedia® and is licensed under the GNU Free Documentation License and under the Creative Commons Attribution-ShareAlike License
THE Eng-Cro DictionaryDownload this dictionary
branched
račvast  

Free for individual usage/Besplatan za osobnu uporabu
hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
branched
کلمات مرتبط(branched):



بازگشت به واژه branched


branched chain structure 
 branched polymer 

Dizionario inglese-italiano 1.0.012Download this dictionary
BRANCHED
RAMIFICATO. MESSO RAMI. RAMIFICATOSI. DIRAMATOSI

MHM Advanced English > Persian (v. 90)Download this dictionary
branched
واژه هاى شامل branched ـ (2)
 
branch
[.v. & n]: تقسيم ، رسته ، دايره ، شاخ ، فرع ، شعبه ، رشته ، بخش ، (با the و) forth شاخه درآوردن ، شاخه شاخه شدن ، انشعاب ، منشعب شدن ، گل و بوته انداختن ، (با) from مشتق شدن ، جوانه زدن ، به راه جديدى رفتن
{علوم مهندسى}: ساقه
{کامپيوتر}: انشعاب
{عمران}: شعبه
{قانون و فقه}: شعبه
{روان شناسى}: شاخه
{بازرگانى}: شعبه زدن ، رشته
{علوم هوايى}: در مدارات الکتريکى قسمتى از يک شب که متشکل از يک يا چند المنت دو ترمينالى که به صورت سرى به يکديگر متصل شده اند
{علوم نظامى}: قسمت
واژه هاى شامل branch ـ (43)