کام دراوردن ،بند زدن ،درز گيرى ،caulker( :)n.(،calker، )=caulkبتونه کارى کردن ،زيرپوش سازى کردن ،مسدود کردن ،نعل زدن ، :)vt.(سرخوردن روى يخ ،بانعل يالگد اسب مجروح شدن ،کپيه کردن ،محاسبه کردن ،چرت زدن علوم مهندسى : ميخ زدن معمارى : بتونه کارى کلمات مرتبط(3)