case


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
case

روکش کردن ،پوشانيدن ،پوشش ،موضوع ،جعبه محتوى باروت و فشنگ و غيره قابل انعطاف بودن کمان ،حق تقدم درتيراندازى انداختن قلاب به اب ،محل ماهيگيرى سگان بدنبال شکار،جعبه مقوايى يا چوبى جهت بسته بندى و حمل کالا،کيف ،چمدان ،محاکمه ،مسئله ،غلاف پرچم ، :)n.(سرگذشت ،پوسته ،قالب ،قاب ،جا،حالت ،وضعيت ،موقعيت ،اتفاق ،دعوى ،مرافعه ،قضيه ، )vt.(در صندوق ياجعبه گذاشتن ،جلدکردن ،پوشاندن ،مورد،غلاف
علوم مهندسى : روکش
قانون ـ فقه : وضع
روانشناسى : مورد
بازرگانى : جعبه ،مورد
ورزش : پرتزير
علوم هوايى : پوسته
علوم نظامى : ظرف محفظه

 
کلمات مرتبط(105) 

 
 
@@@case
 
@@case