chine


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
chine

مهره استخوان پشت جانوران ،گوشت مازه ،(ز.ع -.انگليس )دره تنگ وباريک ،شکاف ،درز،شيارابى که دراثرحرکت کشتى ايجاد ميشود،پشت کسى را شکستن ،دندانه دار کردن
ورزش : نقطه اتصال کناره ها و کف قايق
علوم هوايى : عضو طولى در کنار بدنه شناورهاى دريايى يا هواپيماهاى دريايى که محل برخورد سطوح فوقانى و تحتانى ميباشند

 
کلمات مرتبط(2) 

 
کلمات مرتبط(chine):




بازگشت به واژه chine



chine chilla 
hard chine