churn


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
churn

بوسيله اسباب گردنده( مثل چرخ )جلو رفتن ،بافعاليت فکرى چيزى بوجود اوردن ،کره سازى ،دائما وشديدا چيزى را تکان دادن وبهم زدن

 
کلمات مرتبط(1) 

 
کلمات مرتبط(churn):




بازگشت به واژه churn



skin churn