clatter


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
clatter

هياهو کردن ،جغ جغ يا تلق تلق کردن ،صداى بهم خوردن اشيايى مثل بشقاب
علوم نظامى : تار کردن صفحه رادار توليد خطوط پارازيت سفيد در صفحه رادار کور کردن صفحه رادار

 
کلمات مرتبط(1) 

 
کلمات مرتبط(clatter):




بازگشت به واژه clatter



to clatter down