clinch


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
clinch

مسابقه ها] ،اويزان ،محکم کردن ،ثابت کردن ،پرچ کردن ،قاطع ساختن ،گروه ،پرچ بودن( مثل سرميخ)
ورزش : بغل کردن حريف

 
کلمات مرتبط(1) 

 
کلمات مرتبط(clinch):




بازگشت به واژه clinch



clinch knot