close


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
close

نزديک بهم ،نزديک شدن به فورواردها،نزديک به ناو،نزديک شدن ،احاطه کردن نزديک ، )n.& adj.& adv.(جاى محصور،چهارديوارى ،محوطه ،انتها،پايان ،ايست ،توقف ،تنگ ،بن بست ،نزديک ، :)vt.& vi.(بستن ،منعقد کردن ،مسدود کردن ،محصور کردن
کامپيوتر : بستن
ورزش : تغيير وضع در ايستادن
علوم نظامى : بستن
علوم دريايى : پرچم افراشته

 
کلمات مرتبط(60) 

 
 
@@close