clutter


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
clutter

پارازيت ،کلاتر،برفک ،صداهاى ناهنجار دراوردن ،درهم ريختن ،درهم ريختگى ،درهم وبرهمى
علوم هوايى : پارازيت اتمسفرى
علوم نظامى : برفک انداختن صفحه رادار

 
کلمات مرتبط(1) 

 
کلمات مرتبط(clutter):




بازگشت به واژه clutter



radar clutter