commission


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
commission

کميسيون و کميته ،ارتکاب ،حق العمل کارى ،امانت فروشى ،درگير رزم کردن ،بکار بردن عده ها عملياتى کردن ،مامور کردن ،زير امر قرار دادن ،ماموريت امريه ،کارمزد،حق دلالى ،:)n.(ماموريت ،تصدى ،حق العمل ،فرمان ،حکم ،هيئت ،مامورين ،کميسيون ،انجام ، :)vt.(گماشتن ،ماموريت دادن
قانون ـ فقه : کارمزد،نمايندگى يا ماموريت دادن
بازرگانى : کارمزد،تخفيف ،کميسيون
علوم نظامى : حق العمل مامور شدن

 
کلمات مرتبط(20)