component


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
component

جزء سازنده ،عنصر،قطعه ،جزء ساختمانى ،مولفه بردار،سازنده ،جزء در شيمى ،سازا،جسمهاى ترکيب کننده ،همنهند،جزء( ترکيب دهنده)،قسمت ،عضو،اجزاء،ترکيب کننده ،ترکيب دهنده ،جزء،مولفه
علوم مهندسى : عضو قسمت
کامپيوتر : جزء
الکترونيک : مولفه
معمارى : جزء
شيمى : جزء سازنده
روانشناسى : جزء
زيست شناسى : مولفه
نجوم : مولفه
ورزش : مولفه
علوم هوايى : همنه
علوم نظامى : اجزاى تشکيل دهنده نيروى مسلح شرکت کننده در عمليات جزء يا قطعه اى از يک وسيله کامل يکان شرکت کننده در عمليات

 
کلمات مرتبط(41) 

 
 
@@component