confinement


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
confinement

تحديد حدود،بازداشت ،حبس کردن ،تحديد،زندان بودن ،زايمان ،بسترى
قانون ـ فقه : توقيف
روانشناسى : بازداشت
علوم نظامى : توقيف

 
کلمات مرتبط(3)