control


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
control

بازرسى کردن ،کنترل کردن فرمان ،اختيار،بازرسى نظارت ،جلوگيرى ،سيستم کنترل شبکه دستگيره کنترل ،مهار،کنترل کردن ،نظارت کردن ،تنظيم کردن ،بازرسى ،کنترل ،بازبينى ،کاربرى
علوم مهندسى : بازديد
کامپيوتر : کنترل
قانون ـ فقه : نظارت و مميزى کردن
روانشناسى : مهار کردن
زيست شناسى : واپاد
بازرگانى : نظارت
ورزش : توپزن دقيق
علوم هوايى : فرمان
علوم نظامى : وسيله تغيير سمت و مسير هواپيما دستگاه هدايت موشک

 
کلمات مرتبط(387) 

 
 
@@@@@@@@@@@control
 
@@@@@@@@@@control
 
@@@@@@@@@control
 
@@@@@@@@control
 
@@@@@@@control
 
@@@@@@control
 
@@@@@control
 
@@@@control
 
@@@control
 
@@control