cover


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
cover

سقف زدن ،روکش کردن ،پوشانيدن پوشش ،بازى دفاعى ،مانور کردن بطوريکه قايق عقبى جلو نيفتد محافظت از بدن با شمشير،پوشش( بيمه)،تامين زيان و خسارات بيمه ،بسته بندى ،حفاظ،جان پناه ،خفاگاه پوشاندن ،انجام دادن ،اختفاء،مخفى در بر گرفتن ،حايل شدن ،حاوى بودن درپوش ،روپوش ،دريچه ،نگهبان مخابراتى پست بگوش ،پوشاندن ،جلد کردن ،پنهان کردن ،طى کردن ،تامين کردن ،پوشش ،جلد،رويه ،لفاف ،پاکت ،سرپوش
علوم مهندسى : سرپوش
بازرگانى : پوشش ،جلد
ورزش : اماده شدن براى دريافت توپ ،اماده براى برگرداندن توپ ،بوته زار پناهگاه شکار
علوم هوايى : پوشش
علوم نظامى : نگهبان بگوش

 
کلمات مرتبط(63) 

 
 
@@cover