crash


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
crash

از کار افتادن ،پايان عمليات کامپيوتر،توقف سيستم از طريق خرابى سخت افزارى يا اشتباه نرم افزارى ،قفل ،سرنگون ،متوقف ،شکستگى ،سقوط هواپيما،خردکردن ،درهم شکستن ،ريز ريز شدن ،سقوط کردن هواپيما،ناخوانده وارد شدن ،صداى بلند يا ناگهانى( در اثر شکستن)،سقوط
کامپيوتر : خرابى
قانون ـ فقه : ورشکستگى ناگهانى
علوم نظامى : تصادف خودرو برخورد به چيزى

 
کلمات مرتبط(11)