direct


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
direct

مستقيم( شمشيربازى)،راسته ،دستور دادن دستورالعمل دادن ،راست راهنمايى کردن ، :)vt.& vi.(دستور دادن ،امر کردن( به)،اداره کردن ،هدايت کردن ،نظارت کردن( بر)، :)adj.& n.(مستقيم ،معطوف داشتن ،متوجه ساختن ،قراول رفتن
معمارى : مستقيم
روانشناسى : رهبرى کردن
ورزش : مستقيم
علوم نظامى : رهبرى کردن

 
کلمات مرتبط(87) 

 
 
@@@direct
 
@@direct