distress


hFarsi - advanced versionDownload this dictionary
distress

توقيف مال متخلف و دادن ان به قبض طرف زيان ديده ،تامين خواسته يا محکوم به ،ضبط قانونى ،پريشانى ،اندوه ،تنگدستى ،درد،مضطرب کردن ،محنت زده کردن
قانون ـ فقه : اضطرار
بازرگانى : توقيف

 
کلمات مرتبط(5)